☠ وحشت تا قرن 21 ☠

ترس گوناگون

☠ وحشت تا قرن 21 ☠

ترس گوناگون

ساخت تخم مرغ اسباب بازی عجیب و غریب مخصوص کودکان





ساخت تخم مرغ اسباب بازی عجیب و غریب مخصوص کودکان +عکس,این اسباب بازیعجیب و غریب یک تخم مرغ است که کافی است این تخم مرغ را در یک کاسه آب قرار دهید و بعد از چند ساعت شاهد ترک خوردن آن میشوید گویی موجودی از داخل آن میخواهد خارج شود

 

بله موجود بیرون آمده یک آدمک کوچک است که با آب دادن به آن تا شش برابر قد اولیه اش رشد میکند. با این اسباب بازی عجیب کودکان میتوانند نوزاد خود را بزرگ کنند.

ساخت تخم مرغ اسباب بازی عجیب و غریب مخصوص کودکان +عکس

ساخت تخم مرغ اسباب بازی عجیب و غریب مخصوص کودکان +عکس

ساخت تخم مرغ اسباب بازی عجیب و غریب مخصوص کودکان +عکس

 

 

منبع:ایران ناز

مردم مصر به جن ها حمله کردند!


جن ها ، ساختمان اشباح

مردم اسکندریه به این بنا ساختمان اشباح و خانه ی جنیان می گویند. در سال 1961 یک مرد یونانی این ساختمان را بنا نهاد، اما از همان روزهای نخست زندگی در این ساختمان با مصائب و مشکلات زیادی مواجه شد، پس از آن نیز این ساختمان به مکانی ترسناک تبدیل شد.


مردم مصر به جن ها حمله کردند!

 
در خیابان جمال عبدالناصر در منطقه ابوقیر شهر اسکندریه مصر ساختمانی به نام رشدیة وجود دارد. این ساختمان یکی از جنجالی ترین و پر بحث ترین ساختمان سال های اخیر در کشور مصر است. در سال 2012 عده ای از جوانان مصری به این ساختمان حمله کردند تا معمای آن را حل کنند و به حرف ها و شایعات پیرامون آن پایان دهند؛ حرف ها و شایعاتی که تا امروز هم کماکان ادامه دارد.
 
 
خانه جن ها ، ساختمان اشباح ، شبه ها
 
 
اما داستان ساختمان رشدیة چیست؟
 
مردم اسکندریه به این بنا ساختمان اشباح و خانه ی جنیان می گویند. در سال 1961 یک مرد یونانی این ساختمان را بنا نهاد، اما از همان روزهای نخست زندگی در این ساختمان با مصائب و مشکلات زیادی مواجه شد و سرانجام در غروب یکی از روزهای گرم تابستان در حالی که او به همراه خانواده اش در سواحل اسکندریه قایق سواری می کردند، غرق شدند. پس از مرگ مرد یونانی و خانواده اش، ساختمان رشدیة به یک مکان متروک تبدیل شد که جز افراد بی پول و بی سرپناه در آن رفت و آمد نداشتند و داستان های عجیب و غریب و ترسناکی از آن پس در ساختمان رشدیة اتفاق می افتد و نام آن را بر سر زبان ها می اندازد.
 
 
خانه جن ها ، شبه ها ، مصر
نخستین ماجرا
 
شبی از شبها یک مرد در حالی که فریادهای گوشخراشی سر داده بوده است، خود را از بالکن رشدیة پایین می اندازد و از دنیا می رود. همسایگان می گویند که او مطمئنا از چیزی ترسیده بوده است.
 
ماجرای دوم
 
مربوط به پیرزنی تنها است که او نیز به طرز مشکوکی در خانه اش به قتل می رسد و پلیس نمی تواند اثری از قاتل او پیدا کند.
 
از جمله مشهورترین اتفاقی که در این ساختمان افتاده است ماجرای عروس و دامادی به نام الهام و فرحان است که به دلیل فقر مالی تصمیم می گیرند تا زندگی خود را در یکی واحدهای ساختمان آغاز کنند. آنها پس از مراسم عروسی و خداحافظی از مهمانان وارد خانه می شوند و موضوع عجیبی توجه آنان را به خود جلب می کند.
 
آنها متوجه میشوند که از دیوارهای خانه لکه های خون مترشح می شود و بیرون می آید و قطره های آن به سرعت به پایین سرازیر می شود. الهام و فرحان که در شوک فرو رفته بودند ناگهان صدای آب می شنوند. شیرهای آب به خودی خود باز شده بودند. فرحان به سمت شیر آب می رود و آنچه می بیند باور نمی کند. آب قرمزی شبیه خون است که از شیر بیرون می آید. آنها تصمیم می گیرند تا با حفظ خویشتنداری خانه را ترک کنند و به منزل یکی از آشنایان خود بروند اما این پایان ماجرا نبود. در راهروی ساختمان زنی ژولیده و ترسناک روی زمین دراز کشیده و با خنده های ترسناک از آنها استقبال می کند و... .
 
فردای آن روز خانواده فرحان و الهام آن دو را در حالی که بیهوش شده بودند در مقابل در ورودی ساختمان پیدا می کنند.
 
خانه جن ها ، مصر ، ساختمان اجنه
 
در سال 2012 جمعی از جوانان مصری از طریق فیسبوک با هم قرار می گذارند که به این ساختمان هجوم ببرند و راز آن را کشف کنند. آنها می گویند که در آنجا چیز خاص و منحصر به فردی نبوده است. همه چیز عادی بود و خبری از جن و شبح در آن نبود؛ اما این حرکت هم ترس مردم را از این ساختمان از بین نبرده و هنوز هم بسیاری از این ساختمان دوری می کنند و اگر از یکی از اهالی اسکندریه درباره رشدیة سؤال کنی، خواهد گفت: از آنجا حرف نزن. موضوعات بهتری هم هست که بتوانیم درباره اش صحبت کنیم.


منبع : باشگاه خبرنگاران/م.ن

نوروز در قصر

جشنواره نوروزی باغ موزه قصر که با استقبال مردم تهران و مسافران نوروزی مواجه شده، تا سیزدهم فروردین ماه پذیرای بازدیدکنندگان است.

بانوی صورت پشمالو!

وقتی «آنی جونز» متولد شد همه تعجب کردند چون تا آن زمان نوزادی مثل او را ندیده بودند، نوزادی که صورتش پوشیده از مو بود.

برترین مجله اینترنتی ایران

همشهری سرنخ: وقتی «آنی جونز» متولد شد همه تعجب کردند چون تا آن زمان نوزادی مثل او را ندیده بودند، نوزادی که صورتش پوشیده از مو بود.

در ابتدا بسیاری گمان می کردند که خیلی زود موهای صورت نوزاد می ریزد اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه با گذشت زمان، صورت کودک پشمالوتر شد و همین مسئله باعث شد تا آنی جونز تبدیل به یکی از مشهورترین شخصیت های عجیب در تاریخ سیرک شود.
بانوی صورت پشمالو
تولد یک انسان عجیب

آنی جونز چهاردهم جولای 1865 در ویرجینیای آمریکا متولد شد، نوزادی که در خانواده جنز به دنیا آمده بود بسیار پشمالو بود و به هیچ عنوان طبیعی به نظر نمی رسید.

لپ های آنی پوشیده از موهای ضخیم بود به طوری که وقتی پدر و مادرش او را دیدند به وحشت افتادند. هر چند نوزاد تازه متولد شده عجیب به نظر می رسید و هیچ یک از اعضای خانواده دوست نداشت به او نزدیک شود اما طولی نکشید که این کودک مورد توجه صاحب یکی از معروفترین سیرک های آن زمان یعنی «پی تی بارتوم» قرار گرفت. این توجه برای خانواده جونز هم چندان بد نبود و وضع زندگی آنها را تا حدودی بهبود داد.
آنی 9 ماه بیشتر نداشت که والدینش او را در ازای دریافت حقوق هفتگی 150 دلار به سیرک بارنوم سپردند.

آنی به نام «کودک پشمالو» مشهور شده بود. مردم درباره صورت پشمالوی آنی نظریه های مختلفی ارائه می دادند و عجیب ترین آنها این بود که چون این دختربچه در ساعت 25:25 متولد شده، صورتش پوشیده از مو است.

پس از موفقیت آمیز بودن اولین نمایش ها، بارنوم به مادر آنی پیشنهاد داد تا یک قرارداد سه ساله با همان حقوق پیشین امضا کنند. خانم جونز این پیشنهاد را با کمال میل قبول کرد و به این ترتیب همراه دختر خود به نیویورک رفت تا در آنجا زندگی کند.

در اولین سال قرارداد حادثه غیرمنتظره ای در خانواده جونز رخ داد که باعث شد مادر آنی به ویرجینیا برگردد. او دخترش را به یک ندیمه سپرد و خودش به ویرجینیا برگشت.

در همین زمان بود که آنی توسط یک جمجمه شناس ربوده شد. کودک ربا قصد داشت کودک عجیب را در نمایش های خصوصی نشان دهد، خوشبختانه طولی نکشید که محل کودک ربا شناسایی شد.

ولی نکته جنجالی ماجرا این بود که مرد کودک ربا ادعا کرد که آنی فرزند خود اوست، به این ترتیب پرونده به دادگاه کشیده شد و تا زمان جلسه دادگاه، کودک صورت پشمالو را دور از همه نگه داشتند.

روز دادگاه وقتی آنی وارد اتاق شد مستقیم به سمت پدر و مادر خود رفت و در آنجا بود که معلوم شد دخترک دزدیده شده است، بعد از آن بود که مادر آنی ترجیح داد شخصا مراقب دخترش باشد.

بانوی صورت پشمالو

همسفر سیرک بارنوم


آنی وقتی به سن پنج سالگی رسید صورتش شروع به درآوردن ریش کرد و از آن موقع به بعد بود که به «دختر ریشو» معروف شد. او مدت زمان طولانی از عمرش را در سفرهای نمایشی گذراند و نه تنهاب رای سیرک بارنوم، بلکه برای سیرک های مشهور دیگر نیز برنامه اجرا کرد و حتی در موزه های مختلف هم نمایش می داد.

وقتی این کودک بزرگتر شد نه تنها ریش های صورتش توجه همه را به خودش جلب می کرد بلکه موهایش هم بر عجیب بودن او افزود. او دیگر به بانوی ریش دار معروف شده بود. وی موهایی به بلندی یک متر و 82 سانتیمتر داشت و همین باعث می شد تا بیشتر مورد توجه سیرک دارها قرار بگیرد.

دختر ریشو بسیار با اراده بود و تصمیم نداشت که فقط ظاهر او باعث توجه مردم باشد برای همین وی تصمیم گرفت استعداد خود را در موسیقی بسنجد و نواختن چند ابزار موسیقی را هم یاد گرفت تا در نمایش هایش، هر چه بیشتر استعداد خود را به رخ تماشاچی ها بکشد.

ازدواج دختر صورت پشمالو


آنی 16 ساله بود که با مردی به نام «ریچارد الیوت» ازدواج کرد. الیوت هم در سیرک کار می کرد و مجری مشهور و سرشناسی بود.

این ازدواج 15 سال بیشتر طول نکشید و بعد از این مدت آنها از یکدیگر جدا شدند. پس از مدتی آنی با مجری دیگری به نام «ویلیام دوناوان» آشنا شد. پس از ازدواج، آنها تصمیم گرفتند به طور مستقل از سیرک ها کار کنند و به این ترتیب یک تور نمایشی دو نفره در اروپا به راه انداختند که آنی در آن برنامه اجرا می کردو دوناوان هم مجری برنامه های همسرش بود.

آنها زوج خوشبختی به شمار می رفتند اما متاسفانه دوناوان به طور ناگهانی از دنیا رفت و آنی را تنها گذاشت. آنی که از مرگ ناگهانی شوهرش سردرگم شده بود و نمی دانست باید چه کار کند فورا با مدیر سیرک بارنوم تماس گرفت و او پذیرفت که دختر ریشو دوباره به سیرک بازگردد.

آنی باهوش


برخلاف بسیاری از افراد عجیب و غریبی که آن روزها در سیرک کار می کردند و همه درآمد خود را صرف مخارج بیهوده می کردند، آنی سرمایه گذار باهوشی بود. 

او درآمد خود را در بانک پس انداز می کرد تا اگر یک روز ریش های صورتش دیگر درنیامد بتواند با پولی که پس انداز کرده، مخارج زندگی اش را تامین کند، هر چند او نتوانست از پس اندازی که کرده بود لذت چندانی ببرد. او در سال 1902 همراه سیرک بارنوم به فرانسه رفت و در آنجا بود که علائم بیماری سل در وی پدیدار شد. 

آنی از سیرک جدا شد و به خانه مادری اش که آپارتمانی در خیابان «کورنیلا بروکلین» بود بازگشت. پدر آنی سال ها پیش مرده بود و مادرش با مردی به نام پوگ ازدواج کرده بود. پوگ با وجود اینکه ناپدری آنی بود از او به بهترین شکل ممکن پرستاری کرد تا شاید بانوی ریش دار بهبود یابد اما وی در 22 اکتبر 1902 در سن 37 سالگی از دنیا رفت.